منبر نی شاعر استاد سید احمد جعفری
سه شنبه, ۴ آذر ۱۳۹۳، ۱۰:۳۴ ق.ظ
منبر نی
عقل میگفت حسینا که تو در کرب و بلایی
عشق آهسته به من گفت که نی، در دل مایی
طائر عقل کجا بر سر کوی تو زند پر
تو که فانی ز خودی گشتی و باقی به خدایی
راهبت قبله ی خود ساخت که ره یافت به جانان
جان فدای تو که هم قبله و هم قبله نمایی
عارفان جمله بگشتند در آفاق و در انفس
خوش تر از تربت پاک تو ندیدند دوایی
گاه محراب نماز تو شود گودی مقتل
گاه بر منبر نی جامعه را راهنمایی
زیر خنجر، سر نی، تشت طلا، مطبخ خولی
نشنیدیم جز از حق ز گلوی تو نوایی
سر بلند است هر آن سر که بلند است سر نی
بر سر نی نبود منزل هر بی سر و پایی
تن ناپاک چه حاصل که به سر تاج جواهر
سر پر عشق و فضیلت چه زیان بر سر نایی
ماه را سیر منازل ندهد هیچ شکستی
شمس را شب پره هرگز ندهد کسر ضیایی
جعفری شهپر عشق است که عالمگیر است
عشق دردیست که بالاتر از آن نیست دوایی
شاعر حجة الاسلام و المسلمین استاد سید احمد جعفری
۹۳/۰۹/۰۴